فلسفه منطق
مهدی محمدی؛ علیاکبر احمدی افرمجانی
دوره 8، شماره 1 ، خرداد 1396، ، صفحه 109-125
چکیده
یکی از مقدماتیترین مطالبی که در هر کتاب آموزشیِ منطقِ فرگهای در بحث منطق محمولات به چشم میخورد، این است که «وجود داشتن» نمیتواند در هیچ گزارهای محمول واقع شود؛ بلکه جایگاه «وجودْ» سور گزارهی جزئی است. هدف من در این مقاله این است که نشان دهم بنیانگذاران منطق فرگهای چه دیدی به ساختار گزاره داشتند و چرا وجود در ...
بیشتر
یکی از مقدماتیترین مطالبی که در هر کتاب آموزشیِ منطقِ فرگهای در بحث منطق محمولات به چشم میخورد، این است که «وجود داشتن» نمیتواند در هیچ گزارهای محمول واقع شود؛ بلکه جایگاه «وجودْ» سور گزارهی جزئی است. هدف من در این مقاله این است که نشان دهم بنیانگذاران منطق فرگهای چه دیدی به ساختار گزاره داشتند و چرا وجود در این ساختار نمیتواند محمول واقع شود. سپس تبیین و راهحل این منطقدانان از گزارههای وجودی را بیان میکنم؛ و در پی آن، اشکالات و نارساییهای تحلیل ارائهشده را بررسی خواهم کرد. بسیاری از فیلسوفان تحلیلی، چون مور (Moore, 1936)، نیل (Kneale, 1936)، ویزدم (Wisdom, 1931)، اِیِر (Ayer, 1947) و دیگران، بیشتر در بحثهای مربوط به برهان وجودی برای اثبات خدا، به محمول نبودن وجود اشاره کردهاند. اما من در این مقاله تنها به فرگه، راسل، و کواین خواهم پرداخت. آرای فیلسوفان نامبرده با اندکی مسامحه ذیل رای این سه میگنجد.